در   فرانسه زندگی می کرد...

اجبار داشت برای تأمین مخارج زندگی اش  کار کند  و صد البته بیشمار محدودیت برای کار کردن....

چرا؟

چون می خواست مسلمانانه زندگی کندو محجب و محجوب در جامعه آمد و شد، داشته باشد.

پس از کلی جستجو ،گزینه ای بهتر از آرایشگاه نصیبش نشد ،آنهم با عواملی  مختلط و صد البته مشتریهای  مختلط....

راه  چاره؟

اگر  دخترانِ  نازک نارنجیِ این روز ها باشند ،خوب معلومه....تعطیلی حجاب....

.....ولی  حاشا و کلا که او این شیوه را بر گزیند،مگر می شود  ،هدایت شده ی بانو ،توان مقاومت نداشته باشد؟حالا چه فرقی می کند کجای دنیا زندگی کند و چه ملیتی داشته باشد.

پس  ایستاد و هنوز  هم ایستاده ،با شیوه ای منحصر به فرد ،با مقنعه ای  که تا زانوانش را مشکی و نورانی کرده است...

.......و نه او  که همه دختران و زنان ِ محروم از حقوق  حقه خود و معترض به  استعمار و استبداد و استثمارِ  نو و کهنه ،اینگونه جانانه  ایستاده اند و وای بر ما که در مملکتی شیعی ،با مردانی غیور  و امکاناتی تمام ،نایستیم و با بهانه و  توجیه و.....خاطر بانو را آزرده کنیم.

دوم محرم سال 61 هجری قمری صدای زنگ شتران قافله اباعبدلله در صحرای کربلا به گوش رسید و قافله به کربلا رسید در حالی که کلی از شیعیان حضرت بدلیل گرفتاری و مشکلات زن و بچه و بدهی و ... امامِ تنهایشان را رها کردند.

دریابیم که امروز دوم محرم سال 1433 هجری قمری در کربلای عالم که صدای فغان مظلومان به گوش می رسد از زندان های مخوف گوانتاناما گرفته تا زجه هایِ دختران مورد تجاوز قرار گرفته افغانی بدست نظامیانِ پستِ ناتو تا شیعیانِ غریبِ کشمیر و قطیف تا زخمِ عمیقِ بحرینِ عزیز باز هم امام تنها را بدلیل گرفتاری و عادت به روزمرگی و روزمرگی و روزمرگی رها نکنیم.

خدایا هر لحظه  زنده بودن امام زمان مان را به ما گوشزد کن تا با دست خودمان امام مان را به مسلخ نبریم.

می گفت چرا با خود ت تعارف داری؟یعنی واقعا دوست نداری زیباتر و  همسو با ندای فطرتت بیرون بیای؟اونم  وقتی می تو نی و امکاناتش رو هم داری ؟خوب معلومه که اعتماد به نفس بیشتری هم پیدا می کنی.

.

.

.

.

ولی من فکر می کنم که تعارف با خود یعنی خودت رو اونطور که هستی نپذیرفته باشی  و با چنگ زدن به مواد و وسایل تزیینی  خودت رو دیگر پسند کنی و به دست آوردن اعتماد به نفست رو مشروط به ظاهری کنی که مورد قضاوت دیگرانه.

وقتی سعی می کنم که در نوع بیرون اومدنم  ،انرژی منفی بروز ندم  وبه یک مذکر صدمه  روحی و ذهنی وارد نکنم  و همسو با نظم خلقت و فطرت انسانی قدم بر  دارم،سرشار از حس مفید بودن می شم و سرشار از اعتماد به نفس....