سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در   فرانسه زندگی می کرد...

اجبار داشت برای تأمین مخارج زندگی اش  کار کند  و صد البته بیشمار محدودیت برای کار کردن....

چرا؟

چون می خواست مسلمانانه زندگی کندو محجب و محجوب در جامعه آمد و شد، داشته باشد.

پس از کلی جستجو ،گزینه ای بهتر از آرایشگاه نصیبش نشد ،آنهم با عواملی  مختلط و صد البته مشتریهای  مختلط....

راه  چاره؟

اگر  دخترانِ  نازک نارنجیِ این روز ها باشند ،خوب معلومه....تعطیلی حجاب....

.....ولی  حاشا و کلا که او این شیوه را بر گزیند،مگر می شود  ،هدایت شده ی بانو ،توان مقاومت نداشته باشد؟حالا چه فرقی می کند کجای دنیا زندگی کند و چه ملیتی داشته باشد.

پس  ایستاد و هنوز  هم ایستاده ،با شیوه ای منحصر به فرد ،با مقنعه ای  که تا زانوانش را مشکی و نورانی کرده است...

.......و نه او  که همه دختران و زنان ِ محروم از حقوق  حقه خود و معترض به  استعمار و استبداد و استثمارِ  نو و کهنه ،اینگونه جانانه  ایستاده اند و وای بر ما که در مملکتی شیعی ،با مردانی غیور  و امکاناتی تمام ،نایستیم و با بهانه و  توجیه و.....خاطر بانو را آزرده کنیم.

 


نوشته شده در  جمعه 90/9/11ساعت  5:10 عصر  توسط راحیل 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از ناز تا نیاز
حیاء
فراخوان اولین جشنواره ملی حجاب؛ یادگار فاطمه(س)
مریم مقدس حامی روسری دختران مسلمان
فراخوان مقاله حجاب، زینت آفرینش
[عناوین آرشیوشده]