دغدغه همیشگیم ،شاگرد اولی یا دست کم ممتازی بود،فتح انواع و اقسام سکوهای افتخار روعزیزترین دوست داشتنی هام محسوب می کردم و... تا اینکه... بعد از اینکه تصمیم گرفتم کمی از تامل در فرمول ها،تئوریها و نظریات رو به خودم،هویتم و اعتقادا تم اختصاص بدم،تازه فهمیدم که رشد و بالندگی هر چند م برای دیگران نامحسوس باشه و ظاهرا آدم روروی هیچ سکوی افتخاری قرار نده،اصلی ترین حقیقت زندگیه که بایدهمه دارایی هامونو برای به دست آوردنش خرج کنیم. ...وامروز دیگه هیچ حرصی برای فتح سکوهای اعتباری دنیا ندارم،هر چند که از فرصتهام بهتر و بیشتر ازگذشته استفاده می کنم و حرکت رو به جلوی آهسته و پیوسته ای دارم ولی اعتراف می کنم که نسبت به حفظ و پاسداشت حریم عفت و حیام،بیشرین حرص و حسا سیت رو دارم،چرا که خودمو پاد شاه سرزمین بیکرانی میدونم که هیچ کس اجازه عبور از مرز های اونو حتی با یک نگاه هم نداره. جسم تو باید مال کسی باشه که روحش رو برای تو عریان کرده.(چارلی چاپلین خطاب به دخترش )