سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی‌بی زن زیرکی است. دوره خان و کدخدایی، زن خان چند پارچه آبادی بوده و خانه خان را می‌چرخانده. دایی جان می‌گفت : موقعی که هیچ کس توی آبادی رادیو نداشت ،آقام یک رادیو از شهر آورد. شب تا شب مردم آبادی خانه ما جمع می‌شدند و رادیو گوش می‌دادند.

همان زمان ، روزی بی‌بی وارد اتاق می‌شود و به قول خودش صدای نامحرم می‌شنود. هر چه می‌گردد کسی را نمی‌بیند. چادرش را روی سرش می‌کشد و یا الله یا الله گویان زیر تاقچه‌ای که رادیو روی آن بوده، را می‌کشد و می‌اندازد در خانه. تنها رادیوی آبادی خراب می‌شود و مدت‌ها رادیو نداشتند.

چند روز پیش تا بی‌بی وارد خانه خاله می‌شود ، دستگاه ماهواره را می‌بیند و می‌گوید بوی کفر می‌دهد و خاله ترسان و هراسان آن را جمع می‌کند.

دایی می‌گوید زن خان است دیگر گول نمی‌خورد. ولی من می‌گویم بنده مخلص خداست و شامه‌اش به خطا نمی‌رود.


نوشته شده در  سه شنبه 90/7/12ساعت  10:55 عصر  توسط آمنه 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از ناز تا نیاز
حیاء
فراخوان اولین جشنواره ملی حجاب؛ یادگار فاطمه(س)
مریم مقدس حامی روسری دختران مسلمان
فراخوان مقاله حجاب، زینت آفرینش
[عناوین آرشیوشده]