شیرین در بارگاه شیروییه
مرا از هنر موی بد در نهان......که او را ندیدی کس اندر جهان
نمودم همین است آن جادویی.....نه از تنبل و مکر ،از بد خویی
بگفت این و بگشاد چادر ز موی ....همه روی ماه و همه مشک موی
نه کس موی او پیش از این دیده بود.....نه از مهتران نیز بشنیده بود
تهمینه ،همسر رستم
به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست.....چو من زیر چرخ کبود اندکی است
کی از پرده بیرون ندیدی مرا......نه هرگز کس آواز شنیدی مرا
منیژه
منیژه منم ،دخت افراسیاب....برهنه ندیده تنم آفتاب
منبع:پرنیان...اثر محمد رضاخانی