سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بعد از بیست سال برای دیدار اقوام و خویشان از اتریش همراه با نامزدش به ایران آمده بود. خانه ما هم یکی از جاهایی بود که به احترام پدرم برای میهمانی آمدند. هنوز ده دقیقیه ای از آمدنشان نگذشته بود که نامزدش با اشاره به همسرش گفت که می خواهد روسری اش را دربیاورد. به شیوه های مختلفی بیان می کرد که سختش هست، برایش قابل تحمل نبود، اینرا هر زبان نابلدی، از از حرکاتش می فهمید. دلم به حالش سوخت، بیچاره حق هم داشت. آخر او  همچون طفلی بود که در عمرش نامی از بانوی بانوان، زهرا سلام الله علیها نشنیده بود، با زهرا مانوس نبود، از سیره و حجاب زهرا سلام الله علیها خبری نداشت. بی خبر بود که از دنباله نور چادر بانو غوغای کربلا ایجاد شده است؛ از حسین و علی اصغرش درکی نداشت.

همانجا بود که فهمیدم ما ها چه گنجی داریم. خدایا یاد زهرا و فرزندانش را در تمام وجودمان و زندگی مان جاری کن. با عطر وجود زهرا رونق زندگیمان را دو صد چندان کن.


نوشته شده در  یکشنبه 90/1/28ساعت  11:1 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

 


نوشته شده در  جمعه 90/1/26ساعت  3:44 عصر  توسط الهام 
  نظرات دیگران()

می گفت مادربزرگم ایام جوانیش هر جور که خواست ؛گشت و آرایش کرد و حالا که پیر شده به من می گوید موهایت را بپوشان، حجابت را رعایت کن، با پسرها نگو،نخند. می گفت: چرا؟

گفتم: زوری که نیست، خوب، موهایت را نپوشان. هر جوری دلت خواست آرایش کن. حجابت را هم رعایت نکن. حجاب باید به جانت بنشیند، اگر به جانت ننشیند می شود 40 ،50 سانت پارچه مثلثی یا مستطیل شکل که بزور روی سرت می اندازی و جلو و عقب موهایت هم معلوم است.

فقط یادت باشد یک دلیل عقلی برای خودت پیدا کن که اگر یک درصد موقع پیری ات مثل مادربزرگت پشیمان شدی بتوانی با آن دلیل خودت را آرام کنی. ضمناً اگر تو به تجربه مادر بزرگت فکر نکنی و عمل نکنی و نوه های تو به تجربیات تو و نوهء نوه های تو به تجربه نوه های تو و... این سیکل ادامه پیدا کند، این زندگی با زندگی کبوترهای آرام در لانه هایشان گمانم فرقی نخواهد کرد.



نوشته شده در  یکشنبه 90/1/21ساعت  11:49 عصر  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()

 

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود  

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ

پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ سیر انقلاب

پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود

 

ازکمالات این بانوی بزرگوار درجه بالای عرفان وخداشناسی اوست.

اگر مرتبه توحیدش قریب به مرتبه توحید حضرات معصومان نبود هرگز نمی توانست

سکاندار طوفان کربلا باشد.

بهره مندی جامعه از انسانهای  بزرگ ،تاریخ ساز و فداکار نیازمند آن است که در درجه نخست از وجود زنان شجاع با ایمان عفیف و فداکار بهره مند باشد.

منبع:سایت تبیان

 

                                                                                                                                                                                                                                                        


نوشته شده در  پنج شنبه 90/1/18ساعت  11:42 عصر  توسط راحیل 
  نظرات دیگران()

رضاشاه به عمارت حزب خلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد، تا پاسی از شب نخوابید و در تالار بزرگ خانه ملت قدم می زد ...

و فکر می کرد و گاه گاه بلند می گفت، عجب! عجب!

وقتی چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ایستاده بودم، گفت، صادق! من تصور نمی کردم ترک ها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند.

حالا می بینم که ما خیلی عقبیم؛ مخصوصا در قسمت تربیت دختران و بانوان؛ ...

فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم مخصوصا زنان اقدام کنیم... 

 

منبع: ماهنامه امتداد شماره60


نوشته شده در  سه شنبه 90/1/16ساعت  8:4 صبح  توسط فرشته 
  نظرات دیگران()

   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از ناز تا نیاز
حیاء
فراخوان اولین جشنواره ملی حجاب؛ یادگار فاطمه(س)
مریم مقدس حامی روسری دختران مسلمان
فراخوان مقاله حجاب، زینت آفرینش
[عناوین آرشیوشده]