سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دختر خوبی بود .....دوست داشت شیک و پیک بیرو ن بره و البته منظور خاصی هم نداشت!!!!!!!

همیشه می پرسید چرا همش ما زنها باید کوتاه بیایم و خوددار    ی باید از طرف ماها باشه؟

......تا اینکه یه روز خیلی اتفاقی با یه مذکر دیدمش ....همکلاسی دانشگاهش بود و قصدی نبود مگر سپری کردن اوقات تنهایی و

البته کمی هم خرید.

دلم خیلی گرفت....نه به صرف دیدن چنین صحنه ای ... که برای سوختن نجابتی که بالاخره سابقا حدود و چارچوبی داشت.

.....و دلم بیشتر گرفت و قتیکه دیدم او نُه برابر بیش از همکلاسی مذکرش از سرمایه ای که داشته سوزونده و آیا مذکری پیدا می شه

که زیر بار پرداخت چنین غرامتی به یک مؤنث بره؟

مثل اینکه یادش رفته بود ،خدا در برابر هر یک حیایی که به مرد داده،نُه برابرش رو به زن اعطا کرده ،پس زن سرمایه دار تره و

به همین نسبت هم ،سقوطش هلا کت بار تر.......

و کیه که فریاد و فغان سر بده ازسرمایه دار ها یی که نسبت به سرمایه های ارزشمندشون حساس نیستندو برای حفظش

حرصی نشون نمی دند!

......دوست من حالا دیدی که بازم کوتاه اومدی؟اونم بدون هیچ سود و صر فه ای؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


نوشته شده در  پنج شنبه 90/10/29ساعت  9:23 عصر  توسط راحیل 
  نظرات دیگران()

می گفت : تجارتم ،تجارت خدایی

می گفت :کاش اگه قرار باشه خرید و فدوشی صورت بگیره ،خدا خودش خریدارمون شه .

 می گفت :چون به خدا اعتماد دارم و میدونم توی معامله خیانت نمی کنه ،پس یا بیشتر یا حد اقل به اندازه ارزشی که دارم خریده میشم.

می گفت:سالهایی از عمرم رو چوب حراج به داراییهام زدم و ندونستم که چقدر ارزشمندم و مشتری صادق من فقط خود خداست.

گذاشتم هر چشمی ،در و سعت سرزمین وجودم ،هر جوری که می خواد تاخت و تاز کنه .

می گفت :بعضی وقتها که مقابل آینه می ایستادم،از این خودی که برای خودم ساخته بودم،گِریم می گرفت ولی فکر می کردم چاره دیگه ای

نیست و این همون جبر زندگیه.....

می گفت از وقتی خودمو پیدا کردم ، خریدار واقعیم رو هم شناختم و اون بود که یا دم آ وُرد دلش می خواد بی نهایت قیمتی باشم.

آخه اون منو توی یه نظام احسن خلق کرده بود و   دوست داشت به وجه احسن و عزت مندانه زندگی کنم و گفته بود ازم نمی گذره اگه از عزتم

بگذرم.

.....و از اون موقع بود که اول پیش خودم عزیز شدم و دبگه خودمو جنسی و کالایی ندیدم و بعدهم شاهد تغییر نگاههای بیرونی

بودم،نگاههای کنترل شده ای که ورود منو به دنیای ماورای جنس و سطحی بالاتر از غریزه به رسمیت می شناختند وعضویت انسانی منو در

جامعه تأیید می کردند.


نوشته شده در  سه شنبه 90/10/27ساعت  9:15 عصر  توسط راحیل 
  نظرات دیگران()

  1. With pride wear your cover , oh my sisterc

            donot worry & donot ashamed,

              your cover is a value,

                   believe it ....


نوشته شده در  جمعه 90/10/16ساعت  4:18 عصر  توسط فرشته 
  نظرات دیگران()

کسانی که می خواهند  جامعه را در هر جهتی که مایل هستند  طراحی کنند ،نخست باید تمام    قیود سنتی ، اخلاقی و دینی در باره امور جنسی را در هم بشکنند.امور  جنسی باید از تمام مفاهیم معنوی ،تکوینی ،خانوادگی و حتی از عش رمانتیک  تهی، و در  عوض بیش از پیش  بر جنبه لذت جویی آن تأکید ، و هر گونه ارتباط  میان امور جنسی   و آرمانهای متعالی  به سخره گرفته شود .همین که جامعه خویشتن دار به جامعه رها تبدیل شد ،بقیه امور نیز  به دنبال آن صورت  می پذیرد.

THE WAR  AGAINST  THE  FAMILY

WILLIAM D, GAIRDNER


نوشته شده در  شنبه 90/10/3ساعت  8:43 صبح  توسط راحیل 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از ناز تا نیاز
حیاء
فراخوان اولین جشنواره ملی حجاب؛ یادگار فاطمه(س)
مریم مقدس حامی روسری دختران مسلمان
فراخوان مقاله حجاب، زینت آفرینش
[عناوین آرشیوشده]