سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاک و صادق بود و ارتباط خوبی با خدایش داشت ولی بی تفاوت و بی قید به حجاب، برای این کارش هم دلیل داشت. می گفت: چرا آقایxکه در راس سازمان فلان است و ادعای مومنی اش هم می شود فلان غلط را کرده؛ چرا فلانی که در پست فلان است و می تواند فلان کار را بکند که دست ظالم ها را از سر مردم کوتاه کند، نمی کند و چرا عملکرد فلان مجموعه ارشادی چنین است و چنان. بدجوری دلش به درد آمده بود. می گفت از جر شما بادمجان دورقاب چین های این نظام هم که شده؛ نمی خواهم حجابم را رعایت کنم، اصلاً دلم می خواهد ببینم شما چه می کنید.

گفتم: نه مادربزرگ من که در عصر کشف حجاب رضاخان بوده و نه مادر من که در زمان محمدرضاشاه که بساط کاباره ها و غیره و غیره پهن بوده،  و نه من که در زمان جمهوری به قول تو به ظاهر اسلامی ام؛ هیچ کداممان برای خوشامد یا بدآمد نظام حاکم نبوده که حجابمان را رعایت کردیم و می کنیم؛ که اگر اینگونه بود با تغییر نظام این حجاب هم زیر و رو می شد. بلکه بجای اینکه اول سیاست را ارزیابی و بعد نسبت حجابمان را با آن بسنجیم الگویی به ما نشان دادند فرا زمانی و فرامکانی. بانو فاطمه زهرا سلام الله علیها. فرزند رسول خدایی که تو آنقدر به او ارادت داری و بما گفتند به حکم اینکه فقط یک بار بر روی زمین زندگی می کنی و فرصتی برای آزمون و خطا نداری برای اینکه پرت عمر و لذتت کمتر شود می توانی در هر مرحله زندگیت در هر عصری و هر جای کره زمین به او نگاه کنی و راهت پیدا کنی. اینگونه آرامشت هم بیشتر می شود تا اینکه هر مسیری را بخواهی صرفاً خودت پیدا کنی. یک دفعه دیدی شد50 سالت و آن موقع خیلی فرصت هایت از دست رفته، خود دانی تا آخر عمرت هم می توانی در ازمون و خطا باشی. هیچ اجباری نیست.


نوشته شده در  دوشنبه 90/2/19ساعت  1:50 صبح  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از ناز تا نیاز
حیاء
فراخوان اولین جشنواره ملی حجاب؛ یادگار فاطمه(س)
مریم مقدس حامی روسری دختران مسلمان
فراخوان مقاله حجاب، زینت آفرینش
[عناوین آرشیوشده]