سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غیبتِ مادر بزرگ صنم نباشد، هنوز هم قیافه حاج مرتضی به قیافه او می چربد. نه اینکه فکر کنی این را من می گویم، بلکه خود مادر بزرگ صنم هم اعتراف می کرد که حاج مرتضی از او خیلی سر است.

با این حال با گذشت سال ها از زندگی مشترکشان و داشتن کلی نوه و نتیجه هنوز هم مثل لیلی و مجنون همدیگر را می پرستند.

با وجود اینکه سالها پیش  مادربزرگ صنم از نامزد اول اش طلاق می گیرد؛ چیزی نمی گذرد که حاج مرتضی که 9 سال هم از او کوچکتر بوده به خواستگاری اش می آید و از ترس اینکه مبادا شخص دیگری به خواستگاری اش برود پیشقدم می شود و او را به عقد خود در می آورد.

با این حال این عروس و داماد با وجود پیر شدنشان و بزرگ تر بودن و زشت تر بودن عروس هنوز لیلی و مجنون مانده اند.

صنم می گفت: دلیلش معلوم است، در روستای مادر بزرگ که مثل این روزها نبوده که دختر ها دم دست باشند که هر پسری با هر دختری که بخواهد بگردد و  بخندد و لذت ببرد. آنقدر عرضه کم بوده که مادر بزرگ من با همه زشتی و یکبار طلاقش،  قرب و قیمت داشته که حاج مرتضی برایش سر و دست می شکانده و هنوز هم عاشقش هست.

بی دلیل نیست که وقتی عرضه از تقاضا پیشی می گیره این قدر قیمت پایین میاد.


نوشته شده در  دوشنبه 90/7/18ساعت  8:40 صبح  توسط لیلا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از ناز تا نیاز
حیاء
فراخوان اولین جشنواره ملی حجاب؛ یادگار فاطمه(س)
مریم مقدس حامی روسری دختران مسلمان
فراخوان مقاله حجاب، زینت آفرینش
[عناوین آرشیوشده]