سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باد قاصدک را هر جا دوست داشت؛ می برد. به دشت و صحرا، گاهی روی صخره ای سخت، کنار رودخانه ای یا حتی درون آن، در آغوش گلی یا زیر برگی.

گل همیشه فکر می کرد قاصدک باید جادویی را بداند. جادویی که می تواند اسیر باد نباشد و به او غبطه می خورد.

و سرانجام روزی گل رازش را به او گفت که "اگر تو هم مثل من از ساقه و ریشه ات جدا   نمی شدی؛ حالا هر جا خودت می خواستی می رفتی؛ نه هر جا که باد می خواست."


نوشته شده در  سه شنبه 90/6/22ساعت  11:7 صبح  توسط آمنه 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
از ناز تا نیاز
حیاء
فراخوان اولین جشنواره ملی حجاب؛ یادگار فاطمه(س)
مریم مقدس حامی روسری دختران مسلمان
فراخوان مقاله حجاب، زینت آفرینش
[عناوین آرشیوشده]